سوار تاکسى شدم...شوفر تاکسى جوانى بود میان سال!روى صندلى لم داده و دود غلیظ سیگارش را تا جایى که ریه هایش تاب پوک هاى مداوم را داشت ،داخل حلقش میچپاند و خس خس کنان کمى از آن را گاه از بینى و دهان خود بیرون میداد.طاقتم که از سرفه هاى بى امانش طاق شد گفتم آقا میشود لطفا سیگارتون رو...از توى آینه به چشمهایم زل زد و سیگارش از پنجره بیرون انداخت .لحظه اى نگذشته بود که شروع به صحبت کرد،حتم دارم مسافر هاى بینواى زیادى را قبل از من گیر آورده بود تا گوششان را به کار گیرد و آنقدر از اوضاع نابسامان کشور و زندگى ملال آور خود وراجى کند که داغ دلش تازه و اینقدر چانه اش گرم شده بود."میدانى دخترم این ترافیک ،این زندگى اعصابى نمى گذارد...سیگار ما هم شده دوایه این اعصاب خط خطى!آدم دلش میخواهد برود خانه و لنگش را روى لنگ دیگر بیندازد چاى بخورد و به اراجیف خانم خانه گوش دهد اما با ماشینه اوراقیش ساعت ها تو ترافیک سر نکند !ولى خب زندگى که شوخى سرش نمى شود با همین خوش خوشان بودن ها یکهو چشم باز میکنى و میبینى گلیم زیر پایت هم نصیت طلبکار ها شده .اگر همین شوفرى هم نبود با آن حقوق بخور نمیرى که کفاف زنده ماندن هم به سختى میدهد حتم به یقین تا به حال دق کرده و هفت کفن پوسانده بودم هرچند حالا هم همین چندر غازى که درمى آورم را باید خرج شکم زن بچه ها کنم ولى باز هم جاى شکرش باقیست قدر یک بسته سیگار ته جیبم میماند که دلم را به آن خوش کنم ! گفتى کجا میروى؟اره دخترم ...میدانى این عشق وعاشقى هایى هم که میبینى این روز ها اینقدر مد شده مال بالاشهرى هاست مال بى درد هاست !این ها نفسشان از جاى گرم بلند میشود خب عاشقى دل خوش میخواهد و شکم سیر .ما هیچ کدامش را نداشتیم ...نداریم!اصلا نمیدانم چرا خودم تن به این خریت دادم و ازدواج کردم جوان بودم و نادون چشمم فقط تا نوک بینى ام را میدید و بس!وگرنه مارا چه به این حرف ها و قرتى بازى ها...!راستى دخترم گفتى کجا میروى؟!"
یکی از مصادیقش همین چیزی ست که شما فرمودین؟!
هزینه دخانیات مخصوصا از نوع غلیظترش میدونین چنده؟!
به بهونه ی نداری ، یه چاله جدید ... - ولش کن اصلا -